سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه مطلب...
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب

 

 

به نام خدا و با سلام

(1)

همیشه به انتخابات به چشم یک تکلیف شرعی نگاه کردم مثل نماز خوندن و روزه گرفتن و ...خیلی تکالیف شرعی دیگه. یه خاطر همین توی 18 انتخاباتی که تا حالا  شرکت کردم صبح علی الطلوع بعد از بیدار شدن از خواب و خوردن صبحونه اولین کاری که انجام دادم این بوده که مثل بچه آدم از توی کمدم شناسنامه رو برداشتم و رفتم رای دادم.

انتخابات اگرچه از دیدگاه منی که به چشم یه واجب شرعی بهش نگاه می کنم یه واجب موسعه و میشه اونو به تاخیر انداخت ولی اول وقت رای دادن مثل خوندن نماز اول وقته و فضیلتش خیلی بیشتر از به تاخیر انداختنشه. البته این یک نظر کاملن سلیقه ای و شخصیه

(2)

امسال البته برای رای دادن مجبور شدم به چند تا شعبه اخذ رای سر بزنم ...صبح زود  اولین شعبه ای که رفتم صحن انقلاب حرم امام رضا بود. به خیال خام خودم گفتم صبح زود برم که خلوت باشه اما با یه صف حدود صد متری مواجه شدم و این برای آدمی مثل من که دیگه سن و سالی ازش گذشته خیلی مایوس کننده بود. از بست شیخ طوسی که اومدم بیرون تا میدان شهدا سه شعبه اخذ رای رو سر زدم؛ مدرسه نواب، مسجد کرامت و مسجد لقمان اما اونا دست کمی از صحن انقلاب نداشتن به خاطر همین مجبور شدم همین طور به پیاده روی ادامه بدم و برم سمت خیابان دانشگاه و مسجد امام جعفر صادق اونجا البته اوضاع کمی بهتر بود و برای رای دادن کمتر معطل شدم.

(3)

همین پیاده روی و سر کشیدن به شعبه های اخذ رای البته یه حسنی هم داشت و اونم این بود که با صحنه های جالبی برخورد کردم.

پیرزنی همراه با شوهر و پسرش که یه جوون پا به سن گذاشته بود از روستا اومده بودن رای بدن و جالب این بود که سه تشون بی سواد بودن و نوشتن نمیدونستن. بندگان خدا شاید نمی دونستن توی روستاشون هم صندوق رای هست و می تونن اونجا رای بدن. شاید هم می دونستن اما دوس داشتن کنار حرم امام رضا رای بدن...

جالب تر اما واکنش ناظر صندوق بود که گفت باید حتمن یه نفر همراشون باشه تا رایشون رو بنویسه. جالب تر از اون نگاه مایوسانه پیر زن بعد از شنیدن این جواب بود....

(4)

پای صندوق رای می شد حضور از مردم از هر قشری رو دید که برای رای دادن اومده بودن. البته مشخص بود که سلایق مختلفی هم دارن... مشاجره دو بردار برای اینکه به کی رای بدن به خوبی بیانگر این موضوع بود وقتی برادری که بزرگتر به نظر می رسید رو به برادر کوچیکتر که هم سلیقه اون نبود کرد و برای اینکه متعاقدش کنه  به نامزد مورد نظرش رای بده گفت: بابا گفته اگه به ... رای ندی پوستت رو می کنم!!!!

البته برادر کوچیکتر هم برای اینکه کم نیاره گفت : چرا مزخرف می گی بابا خودش به .... رای داده

(5)

یه ضرب المثل قدیمی میگه کسی رو که خوابه میشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو به خواب زده نه....

همین الان که از خوابگاه اومدم کافی نت تا خیره بشم به صفحه مانیتور و با هزار زحمت یکی یکی دکمه های کیبرد کامپیوتر کافی نت رو که انگار برای روان شدن نیاز به روغن کاری داره فشار بدم و این مطالب رو تایپ کنم بیش از 12 ساعت از آغاز رای گیری می گذره

 با اینحال توی مسیرم مردمی رو دیدم که هنوز توی  یه صف صد متری جلوی شعبه اخذ رای صحن کوثر منتظر هستن تا رایشون رو به صندوق بریزن اونوقت بعضیا هی بشینن توی استودیوی آنچنانی و فریاد بزنن انتخابات توی ایران آزاد نیست و مشارکت مردم خیلی پایینه...انگار حکومت این مردم را از کره مریخ آورده...البته اگه یه نظامی قدرت اینو داشته باشه که این همه جمعیت رو از کره مریخ بکشونه پای صندوق های رای شایستگی تحسین رو داره....

 


[ شنبه 92/3/25 ] [ 8:26 صبح ] [ ایلیا ] [ دیدگاه () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

شاعر ، روزنامه نگار و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دیشب از دست شما سایه خود را کشتم/ من روانی شده ام سر به سرم نگذارید
موضوعات وب