سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه مطلب...
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب

به نام خدا و با سلام

واقعا دنیای عجیبیه ! کلی تلاش می کنی میری یه وبلاگ درست می کنی با اسم مستعار تا بتونی اونجا بدون هیچ دغدغه ای هر چی دلت خواست بنویسی ولی بعد از یه مدتی می بینی که همه دانشگاه فهمیدن که آره شاعر دیوانه فلانیه. ادم میمونه این بچه ها از کجا متوجه این مطلب شدن علم غیب دارن ؟ با اجنه ارتباط دارن؟ هر چی هست یه کمی مشکوکه . اینجا هم نمیذارن آدم راحت باشه و هر چی دلش می خواد بگه ... بابا لااقل بذارید یه جایی بتونم هر چی دلم میخواد بنویسم بذارید برای مدت کوتاهی هم که شده اونطوری که دلم میخواد و از چیزایی که دوست دارم بنویسم یکی میگه بابا این حرفا چیه که مینویسی برو  یه چی بنویس که به درد مردم بخوره یکی نیست بگه بابا این همه چیزایی که مینویسن و به درد مردم هم میخوره چه مشکلی را حل کرده که حالا مثلا نوشته های من بتونه شق القمر کنه.

اون یکی میگه بابا تو دیگه چه شاعری هستی چرا نمیری برای بحرین شعر بگی و بذاری تو وبلاگت ؟ حالا بر فرض هم که برای بحرین و یمن و اردن و ...هم شعر گفتم حالا این همه شعر گفته شده چه اتفاقی افناده که با شعر نگفتن من خللی در این کار پیش بیاد آخه چه فایده ای داره که من از یه طرف شعر بگم از یه طرف دیگه برم میلیون ملیون پول بریزم تو جیب این سعودی های ...( این قسمت چون بد آموزی داره حذف شده) تا برن باهاش مردم مظلوم بحرین را بکشن چه فایده ای داره برای بحرین شعر بگی و بعد تک تک کالاهایی را که توی زندگی مصرف میکنی مارک های شرکت های صهیونیستی باشه و به اونا کمک کنی ؟ البته نه اینکه فکر کنید که من این کار را بد میدونم ها نه اصلا این طوری فکر نمیکنم  اتفاقا این کارا لازم و ضروریه ولی میگم به جای این که فقط به این کارا بسنده کنیم یه کمی هم کارهای عملی تر و مثمر ثمرتری انجام بدیم.

(2)

فرض کنید توی اتاقتون توی خوابگاه نشستید و دارید مطالعه می کنید بعد دوستتون به شما زنگ میزنه و از شما دعوت می کنه تا باهم برید بیرون قدم بزنید بعد با تعجب به خودتون میگید چه جالب چی شده که اینا به فکر من افتادن بعد وقتی میایید دوستتون از شما می پرسه چقدر پول دارید ؟ و شما جواب میدید پول زیادی ندارید(بالاخره دوران دانشجویی این چیزا را هم داره) و اونا خیلی ناراحت میشن و قرار را کنسل می کنن. بعدش میرید و از یکی از دوستاتتون به اندازه کافی پول قرض می گیرید و سراغ دوستاتون میایید البته به اونها نمیگید که پول تهیه کردید و از اونا میخوایید که باهم برید و قدم بزنید اونها هم توی گوش همدیگه یه کمی پچ پچ میکنن و راه میفتن شما هم پشت سرشون ولی انگار نه انگار که شما هم دارید با اونا بیرون میرید ( به عبارت صحیح تر میخوان جیم بشن و شما را قیچی کنن) شما اصلا نباید به این مسئله فکر کنید که اونا شما را قیچی کردن بلکه به این فکر کنید که اونا نمیخواستن شما به زحمت بیفتید چون اینجوری شب راحت تر می تونید خوابید

(3)

...

(این سه تا نقطه برای قشنگیه اصلا به این معنا نیست که در این بخش نویسنده دست به خود سانسوری زده یه وقت از این فکرای بد نکنین ها اونوقت لولو میاد سراغتون و شما را میخوره پس بچه های خوبی باشین آفرین)

 


[ شنبه 90/2/10 ] [ 10:21 عصر ] [ ایلیا ] [ دیدگاه () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

شاعر ، روزنامه نگار و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دیشب از دست شما سایه خود را کشتم/ من روانی شده ام سر به سرم نگذارید
موضوعات وب