ادامه مطلب...
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب

به نام خدا و با سلام

(1)

میگن یه روز یه شاعری می ره پیش پادشاه شعر بخونه و ازش صله بگیره اخه اون قدیما رسم بود که شاعرا در مدح پادشاهان شعر میگفتن و صله می گرفتن (یعنی هدیه و سکه میگرفتن)

شاعر شروع به خوندن میکنه و میگه : اطاعت تو شها بر تمام عالم فرض

بنده خدا هر چی فکر میکنه مصرع دومش یادش نمیاد دوباره میگه : اطاعت تو شها بر تمام عالم فرض باز هرچی فکر می کنه چیزی یادش نمیاد چند بار هی این مصرع را تکرار می کنه میبینه خیلی داره ابروریزی میشه میگه خدایا چکار کنم داره آبروم میره

یه کمی فکر میکنه و بعدش میگه :

 اطاعت تو شها بر تمام عالم فرض 

الله لا اله الا هوالحی القیوم لا تاخذه سنه و لا نوم له ما فی السموات و ما فی الارض

بهش می گن بابا این مصرع دوم چرا اینقدر طولانی شد میگه شانس اوردید توی ارض به قافیه رسید وگرنه تا فیها خالدونش می رفتم

حالا طبق معمول همیشه خودتون باید حدس بزنید حکایت کیه من به علت برخی محذورات نمیتونم بگم هر چند میدونم طبق معمول نمیتونید درست حدس بزنید ولی خوب به هر حال هر کسی از ظن خود شد یار من

(2)

ماه مبارک رمضان دیگه داره به نصف می رسه امروز چهاردهمه و میشه گفت نصف ماه مبارک رفت اگه کمی در اطراف خودتون دقت کنید میبینید واقعا این ماه ماه خیر و برکته من فقط چند نمونه از این خیر و برکتها را براتون ذکر می کنم

فرض کنید توی بانک در یک روز عادی یه کاری دارید ساعت هفت و نیم بیدار میشید و میرید بانک چند نفری بیشتر توی صف نیستن کارتون را دیگه نهایتا نیم ساعته انجام میدید و بر می گردید اما توی ماه مبارک چون بانک ساعت 8و نیم باز میشه شما  میتونید یک ساعت دیر تر از خواب بیدار شید اینجا خواب شما یه ساعت برکت پیدا کرده و همچنین خواب کارمند بانک بعد میرید بانک میبینید به برکت ماه مبارک کلی آدم سر صف وایستاده مشتری بانک برکت پیدا کردن و زیاد شدند بعد تازه اگه صبح زود بیر شاید تا دم ظهر کاتون انجام بشه و میبینید که ایستادن توی بانک هم برکت پیدا کرده و شما زمان زیادی باید توی بانک بمونید بعد تازه اگه خوش شانس باشید و برکت به شما رو کرده باشه کارتون انجام نمیشه و باید فردا برید می بینید که تعداد روزهایی که شما باید بانکه برید توی این ماه چقدر زیاد میشه و برکت پیدا می کنه

فرض کنید یه کار اداری تو یکی از ارکانهای انقلابی برای شما پیش میاد ساعت کاری تا ساعت یک هست میرید تو اداره میبینید ساعت 12 همه رفتن و هیچکس نیست پرس و جو میکنید متوجه میشید که چون نزدیکه اذانه کارمندان محترم برای اینکه عبداتشون برکت پیدا کرده رفتن مقدمات نماز را فراهم کنن و چند جزئی قرآن بخونن و نافله تا از این ماه پر خیر و برکت استفاده کنن تازه ساعت یک هم بشه ساعت اداری تمومه شنما چون کارتون برکت پیدا کرده مجددا دوباره و سه براه باید به اون اداره برید و همین برکت باعث میشه که ارباب رجوع اون اداره زیاد بشه و از طرفی چون افزایش ارباب رجوع نسبت مستقیم داره با افزایش کار و خدمات به برکت این ماه خدمات هم برکت پیدا میکنه و زیاد میشه

این برکت را شما در جزء جزء زندگیتون میتونید حس کنید مثلا خود من توی دانشگاهمون این برکت را خیلی خوب درک می کنم در روزهای معوملی داشنگاه ما دو تا در برا خوابگاه ها داره که توی ماه مبارک یکی از درها را ساعت یک می بندند و واین توفیق اجباری بریا ما باعث میشه تا یک مسافت طولانی را پیاده روی کنیم و به عبارت بهتر برکت در ورزش کردن و سنت پیاده روی ما بوجود اومده

حالا از برکت های دیگه فاکتور میگیرم و اونا به خودتون واگذار می کنم شما میتونید به محیط اطرافتون نگاه کنید و چند نمونه از اینا را برای ما بفرسیتید به بهترین نمونه ها هیچ گونه جایزه ای به قید قرعه اهدا نمیشه

(3)

توی پست قبلی در مورد عاشق شدن مورچه و تفاله چای و صحبت شد دست برقضا یکی از مورچه ها هم عاشق همین چند وقت پیش عاشق ما شده بود بنده خدا فکر میکرد اسم ایلیا اسمه دخترونه هست به خاطر همینم کلی برامون کامنت میذاشت و ابراز علاقه میکرد که با شخصیت شخیص ما اشنا بشه و ما افتخار آشنایی بهش بدیم و چندین برا هم شماره تماس را در کامنتها برای ما مرقوم کردند و چه متن ها و شعرای عاشقانه ای که برای ما ننوشتند ما هم کلی ذوق کردیم و محبت های این طرف را بی پاسخ نذاشتیم که چه عجب در دنیای مجازی یه نفر پیدا میشه که به اراجیف ما علاقمند شده باشه و این اراجیف تاثیر مثبت روش گذاشته و تونسته یه نفر را به راه بیار ولی زهی خیال باطل که همش توهم بود . نگو که بنده خدا ما را با دختر اشتباه گرفته بود  و فکر میکرد که ما دختر هستیم و اینرا از اونحایی متوجه شدیم که یک بار توی یکی از کامنت ها ما را ایلیا خانوم خطاب کرده بود . اینکه در دین مقدس اسلام اینقدر روی علم اموزی تاکید شده به خاطر همینه دیگه اگه این بنده خدا یه کمی به خودش زحمت میداد و به جای وبگردی و دبنال این کارا رفتن یه کمی مطالعه می کرد میدونست که ایلیا نام یکی از پیامبران بنی اسراییله که اسمش توی کتاب مقدس هم اومده و این گاف بزرگ را نمیداد

 

 


[ دوشنبه 90/5/24 ] [ 10:54 صبح ] [ ایلیا ] [ دیدگاه () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

شاعر ، روزنامه نگار و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دیشب از دست شما سایه خود را کشتم/ من روانی شده ام سر به سرم نگذارید
موضوعات وب