سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه مطلب...
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب

به نام خدا و با سلام

(1)

میگن یه روز یه تاجری یکی از علمای دینی شهرشو دعوت می کنه برای ناهار .این عالم دینی یه بچه ای داشته که زیاد سر براه نبوده تاجر برای اینکه کنایه ای به این بنده خدا بزنه ازش می پرسه راستی آقا از پسرتون چه خبر؟ عالم دینی هم یه مشت از برنجی که وسط سفره بوده بر میداره و تو مشتش فشارش میده تاجر میبینه داره خون ازش میچکه عالم بهش می گه وقتی من لقمه ای را می خورم که این طوریه ولقمه اینجوری می برم خونه _کنایه از غذای حرامه_ معلومه که فرزندم بهتر از این نمیشه

(2)

حالا حکایت ماست رفتم پلیس +10 میخوام فیش بگیرم برای گذرنامه مسئول باجه بابت فیشی که روش نوشته شده 32000 ریال از من 100 تومن بیشتر میگیره میگم خوب اگه این فیش 3300 تومنه پس چرا روش نوشته 3200 تومن فقط یه نگاه عاقل اندر سفیه به من میندازه و هیچی نمیگه

میرم دفتر خدمات ارتباطی کارت تلفن بخرم روی کارت تلفن نوشته قیمت برای مصرف کننده 1800 تومن یه اسکناس 2000 تومنی میدم و یه کارت تلفن میگیرم منتظرم بقیه پولمو بگیرم ولی انگار خبری نیست خانمه میگه آقا چرا وایستادی میگم خب بقیه پولمو بده میگه درست بقیه نداره از ش می پرسم پس چرا روش نوشته 1800 تومن میگه اقا نمیدونم ما خودمون 1800 میخریم -که البته واضحه دروغ می گه- میگم خب اگه اینطوری بود که روش نمینوشت قیمت مصرف کنند می نوشت قیمت برای فروشنده 1800 تومن

نمونه های اینجوری البته خیلی زیاده و نمیشه توقعی هم داشت به قول یکی از دوستام توی این مملکت این همه حق ضایع میشه اب از آب تکون نمیخوره و هیچ کس هیچ اعتراضی نمیکنه اونوقت توقع داری بابت این مسایل کوچیک کسی اعتراض کنه وقتی فکرشو می کنم می بینم واقعا راست میگه ما دیگه عادت کریدنم هر کجا میریم حقمون ضایع بشه و هیچی نگیم دیگهخ این چیزا برامون عادی شده اگکه یه روز خلافش اتفاق بیفته باید تعجب کنیم

(3)

یکی از مشکلات بزرگی که ما ادما داریم همیشه چی رو صفر و صدی می بینیم همیشه اهل افراط و تفریط هستیم نمونه اش همین اتفاقیه که چند روز پیش افتاد و تیتر یک همه روزنامه های داخلی و حتی خارجی شد ادما را اونقدر میبریم بالا و بی جهت بزرگشون میکنیم که دیگه فکر میکنیم العیاذ بالله خدا هستن  اونوقت به این فکر نمیکنیم که هر کی یه ظرفیتی داره یه سری افرادی را که معلوم نیست چه اصل و نسبی دارن میاریم و  بدون هیچ تدبیر و ملاحظه ای بزرگشون می کنیم و به عنوان الگوی جامعه مطرح می کنیم و در حالی که ادمای بد بخت بسیاری تو جامعه داریم میلیون ها تومن پول بیت المال را می ریزیم پای این ادامای کوچیک به این فکرنمیکنیم که

گر گدا زاده پادشاه شود

کارهایی کند که خر نکند

اونوقت دلمون خوشه که برای جوونا داریم سرمایه گذاری میکنیم ولی به این فکر نمیکنیم که نتیجه میلیاردها تومن سرمایه گذاری چی توی این همه سال چی شده؟

بعد میایم منتظر می شینیم تا این الگو ها و ستاره کاغذی که خودمون مثل بادکنک بادش کردیم با کوچیکترین تلگنری بترکن و تو بوق و کرنا کنیم ای هوار فلان و بهمان شد . حالا انگار همه مشکلات مملکت حل شده و فقط این مشکل مونده که باید تموم جامعه از مجلس گرفته تا کوچکترین عضو این جامعه بسیج بشن و این مشکل را حل کنند تامملکت گلستان بشه بعد از چندین هفته جار و جنجال هم طبق معمول همیشه شتر دیدی ندیدی .همه چی با یه عذر خواهی کوچولو و خریدن یه دست گل و شیرینی به خیر و خوشی تموم میشه و همه میرن سر خونه زندگیشون و دوباره باز روز از نو روزی از نو

اما تا حالا کسی نیومده فکر کنه این اتفاقا برای چی میفته چرا با اینکه کلی تشکیلات تحت عنوان منشور اخلاقی و هزار تا کوفت و زهرمار دیگه درست کردیم هر روز این مشکلات بیشتر میشه هر روز رسوایی های دیگه به بار میاد شاید علتش اینکه فکر میکنیم میتونیم با شعار و منشور اخلاقی و گذاشتن اسم فرهنگی روی باشگاه ها این چیزا را عوض کنیم غافل از اینکه چاه باید از خودش اب داشته باشه اگه از بیرون توش اب بریزی می گنده ...


[ پنج شنبه 90/8/12 ] [ 10:9 صبح ] [ ایلیا ] [ دیدگاه () ]
          

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

شاعر ، روزنامه نگار و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دیشب از دست شما سایه خود را کشتم/ من روانی شده ام سر به سرم نگذارید
موضوعات وب