سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه مطلب...
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب

به نام خدا و با سلام

 

(1)

امروز روز تولدمه . از امروز 21 مهر 1389 رسما وارد سن 28 سالگی شدم الان که دارم این مطلب را مینویسم 27 سال و 14 ساعت از عمرم گذشته خیلی زیاده ! نیست؟

(2)

امروز روز تولدمه . 21 مهر 1389 بعد از 27 سال بالاخره امسال تولدم را کنار پسر عموم جشن گرفتم. پسر عمویی که 27 سال هیچ وقت حضورش را در کنارم احساس نکرده بودم یعنی هیچ وقت کنارم نبود که بخوام حضورش را احساس کنم. نه اینکه فاصله مکانی ما زیاد باشه نه اتفاقا هر دومون توی یک شهر زندگی میکنیم فاصله خونمون هم با پای پیاده شاید بیشتر از ده دقیقه نباشه . نمیدونم شاید این هم از ثمرات دنیای مدرنه که اینقدر بین آدما فاصله میندازه آدمایی که همدیگه را خیلی دوست دارند اما جبر زمانه اونهات را از هم جدا کرده جالب اینکه من جشن تولدم را کنار پسر عموم 1200 کیلومتر دورتر از شهر و محل زادگاه و سکونتم گرفتم دنیای مدرن همونقدر که میتونه آدم ها را ازهم جدا کنه همونقدر هم میتونه اونها را به راحتی به هم برسونه .  امسال برای اولین بار بود که احساس کردم چقدر پسر عموم را دوست دارم احساسی که 27 سال ازش محروم بودم

(3)

امروز روز تولدمه . 21 مهر 1389 این دومین باره طی این 27 سال که روز تولدم غافلگیر میشم یکسال پیش دقیقا در چنین روزی خبر قبولیم توی دانشگاه مشهد در رشته حقوق را بهم دادند . حالا یکساله که در جوار بارگاه ملکوتی حضرت رضا علیه السلام هستم . این هم از برکات همجواری در کنار حرم آقاست که من تونستم جشن تولدم را کنار پسر عموم بگیرم آخه اون هم امسال کارشناسی ارشد توی دانشگاه فردوسی مشهد در رشته مکانیک طراحی جامدات قبول شده . غربت خیلی عجیبه چقدر میتونه آدمهایی را که از هم خیلی دورند بهم نزدیک کنه

(4)

امروز روز تولدمه . 21 مهر 1389 . داشتم از غافلگیری روز تولدم میگفتم همیشه خیلی دوست داشتم یکی تولدم را بهم تبریک بگه نه اینکه کسی تولدم را به من تبریک نمیگفت نه علتش این نبود همیشه دوست داشتم یه نفر بود که تولدم را یادش میموند و بدون اینکه من بهش بگم امروز تولدمه به من تولدم را تبریک میگفت امسال این اتفاق افتاد و جالب اینجا بود که من به این دوستم هیچ وقت نگفته بودم که تولدم چه روزیه ولی نمیدونم از کجا متوجه شده بود و این برای من خیلی خوشحال کننده بود وقتی که پیامک تبریکش را خوندم اونقدر خوشحال شدم که انگار دنیا را به من دادند جالبه نه؟ من با چه چیزهایی خوشحال میشم اما خوب هر آدم برای خودش یه دنیایی داره و من هم از این قاعده مستثنی نیستم  به قول بیژن ارژن:

نقطه کلمه جای خودش را دارد

در هر جا معنای خودش را دارد

دنیای من و تو مثل هم نیست رفیق

هر ادم دنیای خودش را دارد

از این دوستم خیلی خیلی تشکر میکنم

 

(4)

عذر خواهی میکنم از اینکه این پست را به این مطلب اختصاص دادم در واقع باید خاطرات اردوی تهران را می نوشتم ولی خوب سر فرصت اونها را می نویسم دفقط اوضاع الان زیاد مناسب نیست یه کم که اوضاع بهتر شد حتما در باره اون هم خواهم نوشت

 


[ چهارشنبه 89/7/21 ] [ 2:27 عصر ] [ ایلیا ] [ دیدگاه () ]
          

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

شاعر ، روزنامه نگار و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دیشب از دست شما سایه خود را کشتم/ من روانی شده ام سر به سرم نگذارید
موضوعات وب