ادامه مطلب... | ||
به نام خدا و با سلام چند وقتیه که در عالم خلسه و مکاشفه که یکی از مراتب بالای عرفانیه مرتب علمای سلف رو می بینیم که منو مورد نکوهش قرار می دن که چرا به وظیفه و تکلیفت عمل نمی کنی... همین اتفاق ها باعث شده تا بار سنگین تکلیف رو روی دوشم احساس کنم و دچار حیرت و سرگردانی بشم. برای حل این مشکل رفتم پیش روحانی مسجد محلمون و گفتم حاج آقا بدجوری احساس تکلیف می کنم. اونم در کمال آرامش گفت پسرجان اینکه آدم تکلیفی به گردنش باشه همین جوری الکی که نیست اول باید شرایط تکلیف رو داشته باشه تا اینکه تکلیفی به عهده ش بیاد و مهمترین این شرایط هم عقل و بلوغه و یکی از نشونه های بلوغ و عقل هم اینه که آدم به یه سن خاصی برسه... حالا مدتیه که در به در دنبال یه آشنا توی ثبت احوال می گردم تا یه کمی سن شناسنامه ای منو ببره بالا و به سن بلوغ برسم و تکلیف شامل حال منم بشه بلکه بتونم به تکلیف و وظیفه خودم که نامزد شدن توی انتخابات ریاست جمهوری و خدمت به مردمه عمل کنم... احساس تکلیف باریه که این روزا سنگینشو بیش از پیش روی شونه هام احساس می کنم.... [ جمعه 92/1/23 ] [ 10:51 صبح ] [ ایلیا ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |