ادامه مطلب... | ||
به نام خدا و با سلام (1) میگن یه بنده خدایی همیشه مردم را نصیحت میکرد که نرید تو باغ مردم و میوه هاشون را بخورید چون حرامه و باید توی اون دنیا تقاص پس بدید و عذاب میشید یه روز خودشو میبینن که توی بوستان یکی دیگه نشسته داره هندونه می خوره بهش میگن مگه تو نگفتی میوه های دیگران را نخوریم حرومه طرف برمیگرده میگه چرا گفتم ولی من هندونه را به خاطر خنکیش میخورم نه به خاطر حلال و حرامیش حالا حکایت ماست ، چند وقت پیش کتابی میخوندم در باره پیشرفت نکنولوژی و رابطه اون با اسلام نویسنده محترم بعد از کلی استدلال به آیات و روایات در برابر کسانیکه برای استفاده از تکنولوژی به آیات و روایات استناد می کنن گفته بود خوب اگه مثلا برق خوب بود که حضرت علی برق را اختراع میکرد یا مثلا اگه هواپیما خوب بود که حضرت علی هواپیما اختراع میکرد و قس علیهذا یعنی هر چیزی را با این میتونید قیاس کنید مثلا بگید اگه اینترنت خوب بود که حضرت علی اینترنت اختراع میکرد و... خوب حالا چون حضرت علی اینا را اختراع نکرده پس یعنی خوب بوده البته توی یکی از جلسات سخنرانی همین اقا ازش پرسیدم خوب اگه هواپیما و اینترنت و ... بده پس چرا شما با شتر مسافرت نمیکنید یا نامه هاتون را با کبوتر نامه بر نمیفرستید یا اینکه چرا تو خونتون از شمع و روغن برای روشنایی استفاده نمیکنید و... که ایشون در جواب گفتن اینا مثل گوشت خوکه و ما از روی ضرورت باید از اینا استفاده کنیم البته من نمیدونم این چه ضرورتیه که از ابتدای زندگی ما تا موقع مرگ باید باهاش مواجه باشیم حالا تصورش را بکنبد اگه اسلام خوردن گوشت خوک را در مواقع ضرورت حلال نکرده بود الان چه وضعی تو جامعه برقرار بود یه سری ادما را میدی که یدفعه با شتر تو خیابون میومدن جلوی ماشینت ... وای چه ترافیکی میشد ... حسابشو بکنید به جای این همه ماشین مثلا شتر یا اسب و الاغ بود ... اونوقت به جای سهمیه بندی بنزین باید علوفه را سهمیه بندی می کردن... وای... تص.رش را بکنبد مثلا سهمیه علوفه یه الاغ بیچاره تموم میشد اونوقت باید از گرسنگی اونقدر عر عر میگرد تا بمیره...تازه کلی هم آلودگی صوتی توی جامعه ایجاد میکرد... حتما با خودتون فکر می کنید چه بلبشویی به پا میشد... (2) 5 شنبه گذشته که امتحان درس ... داشتم درمانده و مستاصل مونده بودم که چطوری توی این ماه رمضون و گرسنگی و بی حالی و وقت کم 300 صفحه جزوه را که خط به خطش مطلب داره را باید بخونم در همین گیر ودار یکی از بچه های کلاس یکی برگه سوال امتحانی برام اورد که برای ترم پیش بود گفت بیا همین سوالا را بخون 30 تا سوال تستی استاد 8 سال داره تو داتشگاه همین سوالا را میده منم که حوصله درس خوندن نداشتم گفتم به ریسکش می ارزه نهایتا این درس را قبول نمیشم مبمونه برای ترم های دیگه به هرحال همیشه که نباید همه واحد ها را پاس کرد گاهی اوقات نیازه چند واحدی هم بقتی ببینی چه مزه ای داره سر جلسه که نشستم از تعجب داشتم شاخ در میاوردم فقط تاریخ امتحان تو برگه تغییر کرده بود وگرنه سوالا با ترم قبل مو نمیزد نتیجه علمی : همیشه سعی کنید درساتون را با اساتید با تجربه و مسن انتخاب کنبد سه تا ثمره داره اولا معمولا چون کم حوصله و خسته هستن معمولا 3 ، 4 جلسه ای تو ترم کلاس نمیان دوما چون حال و حوصله طرح سوال ندارن همیشه سوالاشون تکراریه سوما چون حال و حوصله تصیح برگه ندارن معمولا به همه نمره بالای 17 میدن (3) به علت اینکه این دو روز سه تا امتحان سخت دارم از نوشتن مطلب سوم و چهارم معذورم ان شاءالله پست های بعدی جبران کنم
[ شنبه 90/6/5 ] [ 11:21 صبح ] [ ایلیا ]
[ دیدگاه () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |