سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه مطلب...
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب

به نام خدا و با سلام

(1)

بالاخره می دونستم دیر یا زود  بچه های به اصطلاح فعال فرهنگی دانشگاهمون از انتقادات گاه و بیگاه و البته تند و تیز من تحملشون تموم میشه و هر چی از دهنشون میاد به من میگن و راستش خودم را برای انواع و اقسام تهمت ها و ناسزا ها آماده کرده بودم و لی فکر نمیکردم که به این زودی کسانی که ادعای صبر و تحمل انتقاد پذیری دارند صبرشون تموم بشه . اما دیروز روز موعود بود  و قضیه از این قرار بود که توی دانشگاه جلسه نقد فیلم لژیون بود و البته منتقد کسی بود که تنها تخصصش بیان فرق بین شریعتی مزینانی و شریعتی سنگلجیه و همچنین خیانت های میرزا ملکم خان و مشروطه واین مسئله ای نبود که از نگاه تیز بین من دور بمونه واین مسئله را به کسانی که الحمد الله خیلی بیشتر از من می فهمند و دیدشون هم خیلی بازه متذکر شدم اما دیروزکه توی دفتر نشریه (قابل ذکره تازگی ها توی یکی از نشریات دانشگاه به عنوان مدیر داخلی مشغول به کار شدم) نشسته بودم در کمال تعجب دیدم که فرد مورد نظر همراه باباش وارد دفتر شد و با انگشت هاش من را به باباش نشون داد و گفت بابا بابا این همخون آقاهه هست که به من توهین کرده و گفته جلسه نقد فیلمتون ضعیف بود و باباهه هم هر چی از دهنش میومد نثار ما کرد . خدا را شکر که از وقتی وارد دانشگاه شدم معنای خیلی چیزها را فهمیدم از جمله معنای نقد کردن و اینکه نقد یعنی اینکه فقط به به و چه چه بگی و هر ایرادی دیدی اون را خوبی به حساب بیاری

به قول شاعر : چون عشق به صدق ره نماید

یک خوبی دوست ده نماید

یکی از چیزهایی هم که فهمیدم معنای نقد پذیری و مهمتر از اون معنای دید بازه آدمی که دیدش بازه یعنی آدمی که همه چی را خوب می بینه و جز مدح و ستایش چیز دیگه ای بلد نیست تازه یکی از شرایطش هم اینه که فحش و تهمت زدن و برچسب زدن را هم بلد باشه علاوه بر این بتونه جلوی چشمات به تو حرف دروغی را نسبت بده تازه یه چیز دیگه هم یادم رفت و اون هم اینکه آدمی که دیدش بازه باید بتونه هر لحظه اسمش را عوض کنه و بتونه به اسم دیگران بن کتاب بگیره

اما اصطلاح دیگه ای که معنای اون را توی دانشگاه متوجه شدم نقد پذیری  تحمل زیاد برای شنیدن پیشنهاد و انتقاده آدم نقد پذیر کسیه که فکر می کنه همه اشتباه می کنند الا خودش و میتونه در یک چشم به هم زدن منتقد خودش را به انواع واقسام فحش ها و ناسزا ها و تهمتها منتسب کنه

تازه اون باید سعه صبر !!!!!!!!!!!!!!!!! هم داشته باشه تا بتونه نقد پذیر باشه .

ببخشید که پایم را از گلیمم درازتر کردم / تقصیر کوچکی گلیم بود

(2)

یادتون هست گفتم تهران اردو رفته بودیم همون اردوی جوان سیاسی و دانشجوی بصیرت اگه یادتون رفته میتونید برید پست های قبلی را بخونید حتما یادتون میاد که من چطور بد قولی کردم و خاطراتش را که قرار بود براتون بنویسم ننوشتم

یکی از این خاطرات مربوط می شد به قضیه فیلمبرداری

اونجا الحمد لله بچه های سمعی و بصری خیلی فعال بودند چپ می رفتیم راست می رفتیم از ما فیلم میگرفتند راستش میدونید چیه ظاهرا قراره یه مستند از اون درست کنند آخه یکی از بچه های سمعی بصری مستند سازه بچه ها هم اوایلش خیلی ذوق می کردند نه که دوربین ندیده بودند اولش خیلی هیجان داشتند و خوشحال بودند و بدون هیچ گونه استرس جلوی دوربین قرار میگرفتند اما هر چی که جلوتر می رفتیم بچه استرسشون زیاد می شد

البته یه نکته عجیبی که خیلی مشهود بود  این مسئله بود که معمولا آدمایی که تا حالا جلوی دوربین نرفتند برای اولین بار استرس زیادی دارند اما بعدا براشون عادی میشه اما اینجا قضیه بر عکس بود یعنی اول برای بچه ها عادی بود ولی بعدا استرس اونها زیاد شد حالا علتش چی بود را نمیدونم اگه شما میدونید به من هم بگید

فقط اونقدر از ما فیلم گرفتند که گلاب بروتون دستشویی هم که میرفتیم آرامش نداشتیم و هی فکر می کردیم دارند از ما فیلم میگیرند بالاخره میدونید که مستند ساز باید از هر چیزی فیلم بگیره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نگاه آتشینش وقتی آمد

دو دست در آستینش وقتی آمد

همه دنبال یک سوراخ بودند

طرف* با دوربینش وقتی آمد

* به علت رعایت مسایل امنیتی نام شخص مورد نظر به این نام تغیر پیدا کرده است

 

 


[ یکشنبه 89/9/14 ] [ 11:46 صبح ] [ ایلیا ] [ دیدگاه () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

شاعر ، روزنامه نگار و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دیشب از دست شما سایه خود را کشتم/ من روانی شده ام سر به سرم نگذارید
موضوعات وب